اولین سالگرد ازدواج
سلام به پسر گلم خوبی قربونت برم؟ما هم خوبیم نخودم.
پسری میدونی امروز چه روزیه؟؟؟
بله امروز اولین سالگرد ازدواج من و بابا حمید.واااااااای یادش بخیر پارسال تو همچین شبی من و بابایی عروس و داماد بودیم
و حالا امسال یه نفر به جمع ما اضافه شده و تا چند روز دیگه زندگی مامان بابا شو پر نور میکنهانشاالله عروسی خودت عزیز دلم.من به فدای تو و عروسیتو عروس خانومت بشم نفسم.
بله پارسال این طور موقع ها مامان مینای شما مثل مروارید میدرخشید و کلی خوش خوشانش بود.چقدر زود گذشت.حالا امشب گل پسرم تو دلم مثل مروارید میدرخشه.
مروارید من خانوم دکی تاریخ به دنیا اومدنت رو 10 آذر زده یعنی 14 روز دیگه.وووووی دیگه چیزی نمونده تا روی ماهتو ببینم.اگه بدونی چقدر دلم واسه اون لحظه ای که تو رو به من نشون میدن پر میکشه.
قند عسلم مامان شما خیلی ترسو تشریف داره و هر شب خواب اتاق عمل و تیغ جراحی رو میبینه!نمیدونم چه جوری میخوام برم تو اتاق عمل.میترسم قبل از اینکه منو ببرن اتاق عمل سکته کنم!ولی به عشق دیدن تو دارم با ترسم مبارزه میکنم و امیدوارم بتونم بر ترسم غلبه کنم.
البته این روزا انقدر شما داری مامانی رو اذیت میکنی که بعضی وقتا دلم میخواد ساکم رو بر دارم و داوطلبانه برم بیمارستان تا شما رو به دنیا بیارممیدونی چیکار میکنی؟ پاهاتو تا جایی که میتونی فشار میدی به قفسه ی سینم طوری که دیگه نمیتونم بشینم و مجبور میشم برم رو تخت دراز بکشم.تازه این یکی از هنر نمایی های شماست پسر نازم.قربون اون پاهای کوچولوت برم من که جاشون تو دلم تنگه.یه کوچولو دیگه تحمل کن میای پیش من و هر چقدر خواستی پاهاتو دراز کن.فقط الان یه کم هوای مامانی رو داشته باش وقتی به دنیا اومدی با هم حساب میکنیم باش؟باش؟آفرین گل پسر من
عزیز دلم خیلی دلم برات تنگ شده و خیلی دوستت دارم.مواظب خودت باش بوس بوس به خدا می سپارمت نفسم
اینم عکس مامان مینا و بابا حمید وقتی کوچولو بودن
این عکس که به صورت تمبر طراحی شده رو کارت عروسی ما بود گل پسرم