ماه رمضان و کیان
سلاااااااام
قبل از هر چیزی فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو به همگی تبریک میگم و از همه ی دوستان میخوام تو این ماه عزیز ما رو از دعای خیرشون بی نصیب نکنن.
یادش به خیر ماه رمضان پارسال آقای پسری تو دل من تشریف داشتن و ظهر ها با تی وی قرآن میخوندیم.حالا امسال کیان خان اجازه نمیده که مامانش قرآن بخونه و میگه فقط با من بازی کنین و حرف بزنین ما هم میگیم چششششم همه چی تعطیل جز نینی داری!
یادش به خیر اون موقع ها که مجرد بودم ماه رمضان کل روز رو میخوابیدم و یه دو سه ساعتی بیدار بودم اونم جهت عرض اندام پیش مامانم و غرغر کردن که وای کی اذان رو میگن؟ مردم از گشنگی و ...
ولی امسال دیگه از این خبرها نیست باید با آقا پسری کل کل کنیم و چشم به چشماش بدوزم که کی میخوابه تا برم افطاری درست کنم و به کارام برسم!تازه موقع افطار حالا یه جوانمرد باید پیدا بشه تا کیان رو بگیره!!!ولی با همه ی این حرف ها ماه رمضان امسال ما یه بوی دیگه داره چوووووون یه جیگر طلا کنار ما سر سفره میشینه
از صبح که بیدار شدم چون خودم همش تشنه بودم هی میرفتم به کیان آب میدادمکیانم که خدا رو شکر هیچ وقت دست آدم رو پس نمیزنه
حالا یه کم از کارای کیان جونم بگم:آقای پسری یه دوهفته ای میشه که چهار دست و پا میره.یعنی دقیقا کیان توی هفت ماه و 12 روزگی چهار دست وپا رفت!اصلا فکرشو نمیکردم به این زودی بره ولی پسر من خیلی زبله دیگهخیلی بامزه و خوردنی میشه تو این حالت.قبل از اینکه چهار دست و چا بره عقب عقب میرفت و گاهی هم زیر مبل یا میز گیر میکرد که چندتا عکس ازش گرفتم که میذارم.هر وقت هم از خواب بیدار میشه سریع با چشم بسته حالت چهار دست و پا میگیره به خودش
کیان جونم خدارو شکر خیلی میل به غذا داره و علاوه بر سوپ و کته ی خودش به غذاهایی که ما میخوریم هم یه حالی میده.امیدوارم همینجوری بمونه تا حسااااابی قوی بشه کلا همه چیزهایی رو که باید بخوره میخوره جزززز زرده ی تخم مرغ!اصلا دوست نداره و وقتی بهش زرده ی تخم مرغ میدم تف میکنه
آقا کیان تازه جا کفشی رو کشف کرده و میره کشو هاشو باز میکنه و حسابی کفش هارو گردگیری میکنهمن هی باید دستاشو بشورم و دوباره ...
کیان عاااااشق کارتون باب اسفنجیه و در هر حالتی که باشه وقتی آهنگ باب اسفنجی رو میشنوه ساکت میشنه و یه لبخند رو لباش میشینه و با دقت گوش میکنه.تازگی ها هم به لاک پشت های نینجا علاقه مند شده.قرررررررربون اون علایقت برم من نفسسسم
اولین افطاری در کنار کیانم
پسرم روزه اش رو با خرما باز کرد
ادامه ی عکس ها در ادامه ی مطلب
بعد از یه حمام توپ شصت پا میچسبه
کیان عضو کتابخانه مامان جون میشود
کیان در حال پارک کردن بین دو مبل
آقا کیان این مدلی کارتون میبینه