کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

نی نی من و بابایی

بالاخره دندون دار شدی:)

1391/6/20 10:59
نویسنده : مینا
488 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی خوردنیه منلبخند

عزیز دلم بالاخره توی ده ماهگی دندونای خوشتلت جوونه زدنزبانکده محصل

دیشب داشتم بهت آب میدادم که احساس کردم لیوان به لثه ات که میخوره صدا میده،به یه زووووری خوابوندمت و نگاه کردم و دیدم بلههههه دندون جیگر مامان یه کوچولو زده بیرون.کلی ذوق کردم و سریع به آقای پدر که تو راه بود و از اصفهان داشت برمیگشت خبر دادمقلب

الهی فدای اون قدت بشم من که همش دستت رو میگرفتی به مبل و پا میشدی و از جلوی من مثل یه پنگوئن کوچولو رژه میرفتی منم سریع میگرفتمت و دوباره میخوابوندمت و دندونت رو نگاه میکردم و دوباره کلی میذوقیدمنیشخند

باید واسه نازنینم آش دندون بپزممممم.آخ جووووووون niniweblog.com

 

عسل مامان این 1هفته ای که بابا نبود ما خونه ی مامان جون بودیم.یک روزشم رفتیم خونه ی خاله نغمه تا با پسر خاله بردیا بازی کنین.ولی چی فکر میکردیم چی شد!نمیدونم چرا بردیا جون از تو میترسید و تا تو رو میذاشتم کنارش و چشمش به تو میافتاد گریه میکرد و میرفت تو بغل مامانش.تو هم از گریه ی اون میترسیدی و گریه میکردی خلاصه که گریه بازاری بود.تو همش میخواستی با بردیا دوست بشی و ارتباط برقرار کنی ولی اون از تو فراری بود.برای اینکه بردیا تو رو نبینه مجبور بودیم تو دوتا اتاق جدا بذاریمتون بازی کنین!منو خاله نغمه دیگه حسااااابی کلافه شده بودیم.میخواستیم بشینیم کنار هم و با هم حرف بزنیم ولی از دست شما دوتا نمیشدناراحت پسرم آخه مگه تو بردیا رو چی کار کردی که با تو خوب نیست؟البته یه چند باری هم خودم مشاهده کردم که تا پیشش میری موهاشو میکشی یا لباسشو مگیری!خب شاید به خاطر همین کاراته دیگهقهر

راستی پسرم پسر خاله سمیرا هم تا 1 هفته ی دیگه انشاالله به سلامتی به دنیا میااااااد.خیلی خوشحالم که یه نینی گولوی دیگه داره به ما اضافه میشه.امیدوارم تو  وبردیا و پسر خاله سمیرا که احتمالا اسمش پرهام قراره بشه دوستای خوبی واسه هم باشینخیال باطل

خدایا مواظب همه ی نینی ها و مامان و باباهاشون باش

خدایا شکرت که کیانم راه میره شکرت که میخنده شکرت که میبینه خدایا واسه همه چیز شکرتماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

بابای کیان
20 شهریور 91 14:00
1- عجب شانسی داریم من! دفعه پیش که اصفهان بودم 4دست و پا رفت و من نبودم؛ این سری هم که دندون در آورده!
2-نه اینکه کیان قلدر باشه ها، نه؛ کیان بابا شجاعه
3-خدا را شکر کیان پیش نی نی سمیرا نیست؛ وگرنه خدا می دونه چه بلایی سرش میاورد؛ باید کیانو ده کیلومتری نی نی سمیرا نگه می داشتیم )





مامان آریا
20 شهریور 91 19:44
سلام واااااااااااااااای مبارک باشه دیگه حسابی کباب خور شدی هااااااااااااا هووووووووووووووووووووورا
عمه هاجر
20 شهریور 91 22:29
خدااااااااااااااااااااااااای مننننننننننننننننن...پسرمون دراودهههههههههههههههههه..مبااااااااارککککککککککککککککک...باید واسه ما هم آش دندونی درست کنیدااااااااااا



چسسسسسب
مامان آرتین
21 شهریور 91 14:41
مبارکههههههههههه به جمع کباب خورها خوش اومدی
فرشته
21 شهریور 91 21:37
بوس مبــــــــــــارکه
مامان محمد صادق(زهرا)
22 شهریور 91 7:52
مبارکه ه ه ه ه ه! محمد صادق هم توو 9 ماهگی دندون دراورد!!!
مامانی
24 شهریور 91 8:45
مبارکهههههههههههههه مامانی به وبلاگ پسر توراهی منم بیای خوشحال میشممممم بوسسسسسسسس
الهه مامان روشا جون
28 شهریور 91 21:17
مبارکت باشه خاله جون.ایشالا خوب ازشون مواظبت می کنی که خراب نشن.
الهه مامان رادین
29 شهریور 91 16:35
مبارکه مروارید خوشکلت خاله جون
مونا مامان امیرسام
30 شهریور 91 3:07
عزززززززززززززیزم مبارک باشه.