کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

نی نی من و بابایی

ما و محرم!

1391/9/4 2:48
نویسنده : مینا
1,074 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

فردا تاسوعاست و هنوووووز ما محض رضای خدا نه یه روضه ای نه یه هیئتی نه یه عزاداری رفتیم!همش تو خونهههههههه اه اه دیگه حالم داره بد میشهسبز

هوا که بس ناجوانمردانه سرد است!!!

کیان که بس ناجوانمردانه شیطون است!

بابای کیان هم که جوانمردانه همش سر کار است!

به دلایل مذکور نشده جایی بریمناراحت

خیلی دلم میخواست واسه تاسوعا و عاشورا بندر بودم ولی خب دیگه نشد.حداقل اونجا هوا خوبه میشد بیرون از مسجد بشینیم و کیان بازی کنه یا شیطونی کنه!چقدر نقشه ها کشیده بودم که امسال برای محرم واسه کیان لباس اینجوری میخرم و پیشونی بند و شال سبز میخرم و ....مامانم هر سال ماه محرم واسه نوه هاش لباس مشکی و پیشونی بند سبز میخره ولی ما که اونجا نیستیمدل شکسته

چی فکر میکردیم چی شد!انشاالله ساله دیگهخیال باطل

بگذریم... یک هفته ی دیگه تولد کیانم و وارد دومین سال زندگیش میشه.قربوووووووووووون اون سال اول و دوم و سوم و ....هیپنوتیزم زندگیت بشمماچ

از کاراش بگم که الان حدودا یه ده دقیقه ای میشه که با یه نی هی میزن زیر کلاهشو از این ور خونه میبره اون ور خونه و دوباره برش میگردونه خندهمن نمیدونم چه جذابیتی داره این کار؟سوال

پسر شیطونم اصلا حرف گوش نمیده و من هر چی میخوام باهاش کار کنم که مثلا چشم چیه و مو چیه ول میکنه میره!اونوقت خاله نغمه هی زنگ میزنه و میگه بردیا چشماشو نشون میده بردیا این کارو میکنه و بردیا اون کارو میکنه اونوقت توووووو عصبانی خنگول مامان غصه نخور منم همش به خاله نغمه میگم به هر حال بردیا راه که نمیرهاز خود راضینیشخند

چند شب پیش کیان اومد نزدیک بخاری و منم چند بار تکرار کردم داغه مامان داغه!بعد کیان هم گفت داگه داگهبغل وااای کلی ذوقیدیم و بعد بابای بیجنبه کیان سریع گفت کیان حالا بگو کیااااااانخنثی

کیان تازگی ها یه اخلاق خنده دار پیدا کرده اونم قهر کردنه! وقتی یه چیزی رو از دستش میگیریم سریع میزنه زیر گریه و بدو بدو میره این ور و اون ور بعضی وقت ها هم اگه بالشت رو زمین باشه میره رو بالشت میخوابه و گریه میکنه انقدر خنده دار میشههههه

خب من دیگه برم که شیطون داره کیانو گول میزنه و اذیت میکنهعینک

بریم عکسسسس

 

پسر من یه دوست خیلی خوب داره که در روز کلی با این دوستش بازی میکنه و اون کسی نیست جز آقای دسته ی جارو برقی!نیشخند

برای اینکه بتونم ازت عکس بگیرم رفتم بالای مبلاز خود راضی

اگه کیان موفرفری بود این شکلی بودلبخند

اینم همون کلاهه و نی ای  که براتون گفتمخنده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

الهه مامان رادین
4 آذر 91 9:47
ما هم نتونستیم جایی بریم ...هوا واقعا ناجوانمردانه سرد است چه دوست آروم و متینی داری کیان جوونم


اا شما هم نرفتیییین؟؟؟
زهرا _ مامان مریم گلی
4 آذر 91 13:43


مینا میدونی چیو دوس دارم از خوندن دست نوشته هات؟وبلاگت مث اکثر وبلاگ نی نی ها همش توش قربون صدقه و قصه خاله سوسکه نیستانقد خوشم میاد وقتی میخونم..انگار خودت نشستی کنارم و با ور کن حتی با صدای خودت....خیلی خیلی بامزه اس....خودمونی و راحت و قشنگ مینویسی.....یعنی انگار حس میکنی یکی کنارته داری براش تعریف میکنی....ای جووووونم....عکساشم که مارو بسی ناجوانمردانه کشششششششت

مرسی زهرا جوووووووووونم.
به خدا باور کن منم همین حسو نسبت به وب تو دارم تو هم خیلی واقعی مینویسی.عروسم رو بمااااااااچ

عمه کیان
4 آذر 91 14:21
مینا جون نگفتی به به هم میگه.پسرمون استعدادش خوبه تو یادگیری ولی مشغله ذهنی اش زیاده قربون مشغله ذهنیت برم


آره حوری جون گفتم رو نکنم بچم رو چشم نزنن!
مامان کارن
4 آذر 91 17:50
سلام کیان جونم....وای ماشاالله چقدر نازتر شده این جیگر شیطون
از شیطونی نگو که بلا بگو..
مامانی کیانو از طرف خالش یه عالمه بوس کن


چشمممم خالههههه
عمه هاجر
4 آذر 91 18:52
قربون پسر شيطونمووووووووووون
مامان مينا ما كه ميگيم پسرمون را بذار پهلوي ما برو روضه....


نمیشههههههههه هاجر دلم تو فکرشهههه
زهرا (✿◠‿◠)
4 آذر 91 23:01
مام چیزی متوجه نشدیم خواااااااااااااااااااااهر!!!!


خدا ازمون قبول کنه!


تقبل الله هییییی
عمه هاجر
5 آذر 91 0:11
اي لووووووووووس
حالا يه شب به جايي نميكشه
من بعدا بچمو ميذارم پيشت ميرم روضه
قربونش برم پسرمونا...
فردا عاشورا ميبرمت روضه..اگه نياي


ببینیم و تعریف کنیم خاااااااانوم ای جاااانم بیارش پیش زن داییش تا کیان حالشو جا بیاره خخخخ


مامان آریا
5 آذر 91 2:01
سلام مینا جون...
وااااااااااااای که چقدر دلم تنگیده بود برای تو و این کیان شیطون نازم...الهی قربونش با اون بازی های بامزه...بچه خلاقه دیگه...
ههههههههههی از عزاداری نگو که دلم خون بیده....
موهای فرفریشم بامزه ست ...
اریا که دیگه رسما موهاش فر شده به هیچ وری حالت نمیگیره بچم
بوووووووووووووووس


آرزوووو کجااااایی پس؟
صبا مامان نیوشا
6 آذر 91 13:22
ووووووووی ماشالا به کیان شیطوووووننننننن... عاشق این شیطنتاشم...
اسفند یادت نره مامان مینا جونم


چمشششششششش مژگان جون
مامان آرتین (الهه)
6 آذر 91 14:17
عزیزم حال و روز همه ما شبیه به هم هست تازه من که باید آرتین رو بغل کنم هیچ تمایلی هم واسه راه رفتن نداره واسه همین عزاداری تعطیل راستی چرا این نی نی ها اینهمه به جارو علاقه دارن؟؟


چون نینی ان!!!وقتی بزرگ شدن که عمرا یه ذره به ما کمک بکنن!
سمیرا
6 آذر 91 23:53
دورتون بگردم .نفسم چه بازیای با حالی میکنه
آبجی گلم حالا ما هم که رفتیم از کت و کول افتادیم
ربطی به شهرش نداره کلا جریا ن همون کلاغه است و بچه دار شدنش و ی دل سیر از ...


چی بگم والا خواهرپسرای منو ببوووووس
خاله منا
7 آذر 91 11:00
فداش بشم که خودشو با نی سرگرم میکنه
موی فر هم بهش میادااا نخود


خدا نکنهه
♥ الهه مامان روشا جون♥
7 آذر 91 15:34
قربونت برم خاله جون همین که راه میری به ذنیا می ارزه.
مینا جون ما هم که رفتیم کلی لرزیدیم.
خاله چون تولذت پیشاپیش مبارککککککککک


مرسی الهه جووووووون
مونا مامان امیرسام
8 آذر 91 0:55
اای فسقلی که کلی برای خودت شیطنت میکنی. ما هم هیچ جا نرفتیم هیچ نذاشتیم مامانی هم جایی بره
مونا مامان امیرسام
8 آذر 91 0:56
میدونستی که چهرت کلی داره عوض میشه.خیلی نانازی کیا خوشگله.
دوستت هم پسر سربه راهیه
تازه موهای صاف خیلی بهت میاد
بووووووووووووووس


بلههه پسر من دوستای خوبی رو انتخاب میکنه
مامان سارا
8 آذر 91 11:36
یعنی عاشقتم خاله با اون دوستت ( دسته جاروبرقی ) عزیزم غصه نخور منم جایی نرفتم البته چون مریض بودم بیشتر خونه بودیم ولی خداروشکر تونستم کیانو ببرم برای همایش شیرخوارگان . از طرف من یه ماچ محکم بکن اون پسر شیطونو
د خ م ل ی شکلک.. (✿◠‿◠)
10 آذر 91 3:25
سلام عزیزم امروز بهانه ایست برای تبریک گفتن تبریک روزی که چه عاشقانه برای اولین بار مادر مهربانت تو را در آغوش کشید و چه مقدس است اولین بوسه های تو..... از طرف خاله نرگس
الهه مامان رادین
10 آذر 91 8:28
کیاااااااااااااان جونم تولدت مباررررررررک ...یک سالگیت مبارررررررررررررک...ایشالا 120 ساله بشی


مرسیییییییی عزیزم
khale sima
11 آذر 91 10:06
خاله مهربون و کیان عزیز اگه دوست داشتین به ما یه سری بزنین و ما رو addکنین.