کیان و 5 ماهگی
سلام به همگی دوستان
نازنین پسرم پنجمین ماه از زندگیش رو به سلامتی سپری کرد .
بله یک ماه دیگه هم به سرعت برق و باد گذشت و کیان من داره روز به روز بزرگتر میشه و اخلاق و رفتارش هم بهتر میشه.طوری که همه میگن ما اصلا باور نمیکردیم که یه روزی این آقا پسر بد اخلاق شما یک ساعت رو زمین بخوابه و برای خودش بازی کنه
کیان جون من، انقدر این روزا شیرین و دوست داشتنی شده که اندازه نداره.دیگه نوع گریه هاش ، نوع خندیدن هاش نوع بازی کردن هاش تغییر کرده و کلی از خودش صداهای مختلف در میاره و کلی هم جیغ جیغو شده!آخه مامان جون مگه شما دختری که انقدر جیغ جیغ میکنی؟؟؟
تازگی ها هم به طرز جالبی میگه بابا!!!
و آقای پدر هم کلی ذوق میکنه.البته بین بَ بَ گفتن و بابا گفتن اختلاف نظر داریم که حالا کدومشو میگه ولی به هر حال هر کدو مش که هست خیلی با مزه و جالبه.فدای اون لب های کوچولوت بشم من مامااااان
خب حالا اهم اخبار ماه گذشته:
مهمترین خبر اینکه خاله منا با آقای پسر خاله نامزد کردن
البته نه اون پسر خاله ی تو کلاه قرمزیاااا پسر خاله ی من.برای این دو کبوتر آرزوی خوشبختی میکنیم
قرار شده به امید خدا 2 ماه دیگه یعنی نیمه ی شعبان عقد کنن.
و اما خاله سمیرا هم که یه تو راهی داره چند روزه پیش جنسیت نینیش معلوم شد و اون نینی کسی نیست جزززززز یه پسر دیگههههه
واااااای دلم برای مامان و بابام میسوزه 5 تا نوه دارن هر 5 تاشون هم پسر حالا این پسر بچه هاکنار هم چی میشن؟کی میخواد شیطونی های اینا رو تحمل کنه!این جور که بوش میاد تو خانواده ی ما از نوه ی دختری خبری نیست که نیست!
و به این گل پسر ها افزوده خواهد شد
خاله جون پیشاپیش ورودت رو به جمع وروجک های دیگه تبریک میگم امیدوارم پسرخاله و دوست خوبی برای کیان بشی
الان منو کیان خونه ی مامان جون هستیم چون آقای پدر رفته اصفهان به خانواده شون سر بزنه.خیلی خیلی جای حمید خالیه دلمون براش هزارتا تنگیدهخدا پشت و پناهت باشه بابا حمییییییید
آقای پدر گویا آقای پسر عرضی دارند چون خم شده رو کیبورد! پس من کیبورد رو در اختیار ایشون میذارم.
و//.گکقرررلرذ | زمشو/ب5قل؟>فلق....پ ر؟>/?///// l BGHX FHVBNB C
این هارو کیان تایپ کرده
ترجمه:سلام بابا حمید دوستت دارم زودی برگرد
عکس در ادامه ی مطلب...
کیان در حال تفکر
کیان در حال آپ کردن وبلاگش