اگزمای لعنتی!!!
سلام.
این آقا کیان ما از زمانی که به دنیا اومد پوستش حساس بود و دونه های قرمز زده بود تا حالا که دیگه مردی شده واسه خودشهمچنان ادامه داره.دو روز خوبه دوباره دونه میزنه!
چند وقتیه که خارش شدید هم اضافه شده بهش.بچه ام همش در حال خاروندن صورت و پاهاشه.انقدر میخارونه که زخم میشه و خون میاداون پماد هایی که دکترش داده هم افاقه نکرد
خلاصه که دیروز کیان رو بردیم پیش دکتر متخصص پوست.خیلی ناراحت بودم واسه کیان ولی کیان کلی من و خانم دکتر رو با کاراش خندوند.تا من اومدم حرف بزنم کیان که مثل نخود تو بغل من نشسته بود بر خلاف همیشه که شیطونی میکرد و وول میخورد بدون حرکت به دکتر نگاه میکرد و میگفت هِیییی(مثل پیر مرد ها آه میکشید)بعد خانم دکتر میخندید و کیان هم از خنده ی اون غش میکرد از خنده.خلاصه به دکتر گفتم پسرم اگزما داره و ...دکتر میومد حرف بزنه که کیان دوباره میخندید و دکترم از خنده نمیتونست حرف بزنهخلاصه که خنده بازاری بود.قربونت بره مامان که انقدر شیرینی پسرم
بگذریم...دکتر گفت شاید تا چند سال این اگزما همراهش باشه گفت باید از گرد و خاک دور باشه و یه سری توصیه های ایمنی کرد!
نازنین پسرم این روزا شیطون شده.دیگه کاملا به روروئکش مسلط شده و باهاش این ور و اون ور میره.وقتی ما سفره میندازیم که غذا بخوریم میاد وسط سفره و به دهن ما خیره میشه.بعضی وقت ها انقدر با حسرت نگاه میکنه که دلم میخواد یه قاشق از غذا رو بذارم دهنشتو ماشین که میشینیم دیگه مثل قبلا ها که زود خواب میرفت ،نیست و الان تازه فهمیده چه خبره!یا میره به سمت دنده،یا با دگمه های بالابر شیشه ور میره یا میخواد بلند بشه تا بیرون رو نگاه کنه
تو خونه وقتی یه لحظه ازش قافل میشم میره سراغ مبل ها و اونا رو لیس میزنه!!!آخه بچه جون مبل کثیفه میخوری بعد مریض میشی منو گرفتار میکنی!
تقریبا دو هفته ای میشه که شروع کردم به درست کردن فرنی و حریره ی بادام واسه پسری.کیان هم خیلی دوست داره و هر وقت بهش میدم تا کلی وقت گریه میکنه و بازم میخوادآخه پسر من اگه زیاد بخوری دل درد میگیری تازه اولشه باید کم بخوری تا معده ات عادت کنه.عجب اوضاعی داریم با این پسر بی جنبه!
الهی من قربون اون شکل ماهت برم که همه چیز ما شدی مامااااااااااااااااااااااااان
آخ
مووووووووووووش منی کیان