مامان کلافه:(
واقعااااااااااا کلافه ام !!!
از همه چیز ، از همه کس ، حتی از مورچه ای که رو زمین داره واسه خودش راه میره!!!!!!
چند وقته که خیلی خستم.یعنی یه جورایی داغووووووون!
نمیدونم چرا چند وقته که کیان خیلی داره اذیت میکنه (و به قول پارسا پسر خالش شیطون رفته تو گولش)
یعنی یه چیزی میگم یه چیزی میشنوینااااااااااااااااا
سیستم خواب شبش که به سلامتی دوباره برگشته به دوران نوزادیش! هر یک ساعت یه بار بیدار میشه و گریههههههه و نق نق نق نق ...
فقط هم تو بغل من باید باشه و به هیچ وجه تو بغل باباش نمیره.باید راه ببرمش تا خوابش سنگین بشه و بخوابونمش سر جاش.
وقتی از خواب بیدار میشه همش تو بغلمه با هم غذا درست میکنیم با هم راه میریم با هم جارو میکنیم فقط WC با خودم نمیبرمش!!! نق نق نق نق تااااا وقتی که بعد از ظهر بشه و بخوابه.وقتی بیدار میشه تا یک ساعتی خوبه و دوباره میاد میچسبه به من و بغغغغغغغل و نق نق نق تاااازه!حالا اون یک ساعتی که اخلاقش خوبه چی کار میکنه؟میره رو مبل و خودشو پرت میکنه پایین.یعنی یه لحظه ازش چشم بردارم سقوووووط آزاااااااااد
واقعا دیگه توانی برام نمیمونه.چند روز پیش انقدر کمرم درد گرفته بود که دیگه نمیتونستم بغلش کنم و کیان گریههه و من گریههههههههه
هییییییی روزگااااااار منی که عاشق زمستون بودم الان از زمستون متنفرممممممم
همش میگم اگه هوا سرد نبود میبردمش بیرون،اگه این آلودگی هوای کوفتی نبود میبردمش بیرون
اگه اگه اگه ....
بعضی وقت ها انقدر حوصله اش سر میره که دیگه گریه هاش تبدیل به جیییییییییغ میشه اونم درست تو پرده ی گوش من!دیگه یه موقع هایی که خیلی کم میارم کلی میپوشونمش و میبرمش تو بالکن.سریع هم ساکت میشه و انگار نه انگار که این بوده گریه میکرده.ولی مامان فدات شه به خدا میترسم ببرمت تو بالکن یه ویروس های عجیب غریبی تو این هوا هست که میترسم گرفتارش بشی خدایی نکرده.
قول میدم انشاالله هوا که خوب شد هر روز ببرمت پارک کوچولوی من.البته اگه تا اون موقع من دق نکرده باشم
خدایا به من توان بده تا بتونم با انرژی فراوااااااان روزهای خوبی رو کنار همسر و پسری بگذرونم.
خسته ااااااااااااااااااااااااام خیلیییییییییییی
کیان در تراس
کیان در حال تلاش برای رفتن به تراس..
الهی قربونت برم که وقتی خوابی هی میگم کی بدار میشی و وقتی بیداری هی میگم کی میخوابی!