کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

نی نی من و بابایی

خلیج نیلگون فارس

1393/3/19 15:05
نویسنده : مینا
680 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااام

چند وقتی بود که باز هوای خانواده رو کرده بودم و همش اینجوری بودمغمناک که همسر جان ییهو ما رو با سه تا بلیط هواپیما غافلگیر کرد و سه تایی رفتیم بندر.جای همگی خالی خوش گذشت.دو هفته ای رو اونجا بودم و کیان کلیییی با پسرخاله هاش بازی کردمحبت

رفتنه همینجوری که داشتیم از پله های هواپیما بالا میرفتیم آقای خلبان رو به کیان نشون دادم و براش توضیح دادم که خلبان کیه و کارش چیه.توی راه کیان همش میگفت میخوام برم پیش خلبان.منم بردمش پیش مهماندار و گفتم پسرم میخواد خلبان رو ببینه،مهماندار هم دست کیان رو گرفت و بردش پیش خلبان و ی کم با هم اختلاط کردن و اومدنزیبا

اتفاق خاصی اونجا نیافتاد یعنی الان یادم نمیاد پس ی کم از حرفای پسریم بگمآرام

بندر که بودیم مامانم داشت برای کیان نقاشی میکشید، یه آدم کشید و گفت این مثلا بابا حمیده.بعد کیان گفت حالا دریا بکش.مامانم هم روی همون آدمه دریا کشید.بعد یهو کیان همینجوری که زل زده بود به نقاشی با ی غمی گفت مامان جون بابا حمید رفت زیر آب!الان خفه میشه بابا حمیدو پاک کنبغلقررربون اون مغزت برم که چه چیزایی بهش میرسه

کیان خیلی به انواع ماشین ها علاقه داره و اسم خیلی هاشون رو بلده.وقتی میریم بیرون همینجوری ماشین هارو نگاه میکنه و هی با خودش زمزمه میکنه : پژو پارس، ال نود، رنو ،206، سمند، پراید، شاسی بلند ،وانت و تااااا اسم وانت رو میگه یهو یاد دنت میافته و میگه ماماااان من دنت میخواااااااااااامگریهسکوت

چند وقته پیش اومده تو اتاق به من میگه سلام مثلا من بابا حمیدم.منم گفت سلاااااام بابا حمید خوبی؟حالا بگو ببینم بابا حمید چی میگه؟ یهو برگشته میگه اژدری میگه بیا اژدری میگه برو و ...!!! حالا اژدری کیه؟؟؟رییس همسر جانمانتعجبتعجب  آخه دقیقا همیشه وقتی همسری از سر کار میاد از آقای اژدری رییسش حرف میزنه و ماجراهای سر کارش.من فدای اون گوشات بشم که انقدر حواست به حرفای ما هستبوس

بعضی وقت ها ی حرفایی میزنه که آدم خندش میگیره.چند وقت پیش برگشته به باباش میگه بابا شما چند سالته؟باباش میگه من 30 سالمه بعد به من میگه مامان شما چند سالته؟منم میگم 30 سال میگه آهانبوس

جدیدا هم که گیر داده که من داداش میخوامسبز 

 

 

و اینم ساحل زیبامونآرام

داشتیم میرفتیم بیرون کیان هم ظهر نخوابیده بود و اینجا داشت بیهوش میشددلخور

قربون اون دستای لاک زده و خط خطیت برم منبوس

یکی از مشکلات جدیدی که بچه های نسل امروز باهاش دست به گریبان هستن بازی با موبایل و تبلت و ... یا همون بازی های الکترونیکی است!که بازی با این وسایل مانع رشد فکری و خلاقیت ذهنی شون میشه!علاوه بر اینکه چش و چالشون از جا در میاد،به جای اینکه به اطرافشون دقت کنن و ی چیز جدیدی یاد بگیرن و کشف کنن تمام حواسشون به سمت بازی های الکترونیکیه و این خیلی بده!خیلی وقت پیش تو یه سایتی در مورد اینکه چگونه بچه ها تیزهوش بشن نوشته بود که بازی های الکترونیکی جدددددا ممنوع!!!!

ولی واقعا کنترل کردن بچه ها خیلی سخته!

از وقتی گوشیمو عوض کردم و کیان فهمید که تو گوشیم بازی هست دیگه باید تو صد تا سوراخ گوشیمو قایم کنم.تازه رمز گوشیمو هم بلده!تعجب

 

 

 

داشت بازی میکرد صداش کردم کیااااان منو نگاه کن

حالا بخنددددد

چون الان موبایلم دستشه داره حرف گوش میکنه هااا وگرنه عمرا تو حالت طبیعی بهش بگم بخند تا ازت عکس بگیرم گوش بده!میترسه گوشیو ازش بگیرم هر کاری بگم بکن میکنهخنده

اینم باب اسفنجی و پاتریک بی نوا که کیان بردشون حموم و ی صفایی بهشون دادراضی

 

مامانم اینا پس فردا میان هوراااااااااااااااااااجشن

 

پسندها (3)

نظرات (5)

عاطفه مامان ستیا
2 تیر 93 0:30
بالاخره اومدییییییییییییییییییچه عکسای نازی مخصوصا لب ساحل بوووووووووووووووووس واسه کیان جونمراستی چشمات پیش پیش روشنننننننننن ..................... مرسیییییی
مامان آرتین (الهه)
3 تیر 93 12:20
به به مینا جون ایقدر خوشحال شدم که رفتین بندر و با کیان حسابی خوش گذروندین واااای مینا جون گل گفتی هااااا گالری موبایل من که از دست آرتین هنگ کرده بخدا چقدر بزرگ شدی کیان نازم ............................... مرسی الهه جووووون
عمه هاجر
8 تیر 93 12:48
الهی من قربون خنده هات برررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم .................................... خدا نکنه
مامان محمد پارسا
14 تیر 93 16:14
سلام مامانی فدای این گل پسر .......................... خدا نکنه دوست جونی
مامان آریا
23 تیر 93 18:08
سلام مینا جون ..خوبی ؟گل پسر چی؟ رسیدن بخیر ... پیش خونواده که حتما خیلی خوش گذشته... عکساش خیلی نازه ..ببوسش از طرف من کیان جونو ...............................