خلیج نیلگون فارس
سلاااام
چند وقتی بود که باز هوای خانواده رو کرده بودم و همش اینجوری بودم که همسر جان ییهو ما رو با سه تا بلیط هواپیما غافلگیر کرد و سه تایی رفتیم بندر.جای همگی خالی خوش گذشت.دو هفته ای رو اونجا بودم و کیان کلیییی با پسرخاله هاش بازی کرد
رفتنه همینجوری که داشتیم از پله های هواپیما بالا میرفتیم آقای خلبان رو به کیان نشون دادم و براش توضیح دادم که خلبان کیه و کارش چیه.توی راه کیان همش میگفت میخوام برم پیش خلبان.منم بردمش پیش مهماندار و گفتم پسرم میخواد خلبان رو ببینه،مهماندار هم دست کیان رو گرفت و بردش پیش خلبان و ی کم با هم اختلاط کردن و اومدن
اتفاق خاصی اونجا نیافتاد یعنی الان یادم نمیاد پس ی کم از حرفای پسریم بگم
بندر که بودیم مامانم داشت برای کیان نقاشی میکشید، یه آدم کشید و گفت این مثلا بابا حمیده.بعد کیان گفت حالا دریا بکش.مامانم هم روی همون آدمه دریا کشید.بعد یهو کیان همینجوری که زل زده بود به نقاشی با ی غمی گفت مامان جون بابا حمید رفت زیر آب!الان خفه میشه بابا حمیدو پاک کنقررربون اون مغزت برم که چه چیزایی بهش میرسه
کیان خیلی به انواع ماشین ها علاقه داره و اسم خیلی هاشون رو بلده.وقتی میریم بیرون همینجوری ماشین هارو نگاه میکنه و هی با خودش زمزمه میکنه : پژو پارس، ال نود، رنو ،206، سمند، پراید، شاسی بلند ،وانت و تااااا اسم وانت رو میگه یهو یاد دنت میافته و میگه ماماااان من دنت میخواااااااااااام
چند وقته پیش اومده تو اتاق به من میگه سلام مثلا من بابا حمیدم.منم گفت سلاااااام بابا حمید خوبی؟حالا بگو ببینم بابا حمید چی میگه؟ یهو برگشته میگه اژدری میگه بیا اژدری میگه برو و ...!!! حالا اژدری کیه؟؟؟رییس همسر جانمان آخه دقیقا همیشه وقتی همسری از سر کار میاد از آقای اژدری رییسش حرف میزنه و ماجراهای سر کارش.من فدای اون گوشات بشم که انقدر حواست به حرفای ما هست
بعضی وقت ها ی حرفایی میزنه که آدم خندش میگیره.چند وقت پیش برگشته به باباش میگه بابا شما چند سالته؟باباش میگه من 30 سالمه بعد به من میگه مامان شما چند سالته؟منم میگم 30 سال میگه آهان
جدیدا هم که گیر داده که من داداش میخوام
و اینم ساحل زیبامون
داشتیم میرفتیم بیرون کیان هم ظهر نخوابیده بود و اینجا داشت بیهوش میشد
قربون اون دستای لاک زده و خط خطیت برم من
یکی از مشکلات جدیدی که بچه های نسل امروز باهاش دست به گریبان هستن بازی با موبایل و تبلت و ... یا همون بازی های الکترونیکی است!که بازی با این وسایل مانع رشد فکری و خلاقیت ذهنی شون میشه!علاوه بر اینکه چش و چالشون از جا در میاد،به جای اینکه به اطرافشون دقت کنن و ی چیز جدیدی یاد بگیرن و کشف کنن تمام حواسشون به سمت بازی های الکترونیکیه و این خیلی بده!خیلی وقت پیش تو یه سایتی در مورد اینکه چگونه بچه ها تیزهوش بشن نوشته بود که بازی های الکترونیکی جدددددا ممنوع!!!!
ولی واقعا کنترل کردن بچه ها خیلی سخته!
از وقتی گوشیمو عوض کردم و کیان فهمید که تو گوشیم بازی هست دیگه باید تو صد تا سوراخ گوشیمو قایم کنم.تازه رمز گوشیمو هم بلده!
داشت بازی میکرد صداش کردم کیااااان منو نگاه کن
حالا بخنددددد
چون الان موبایلم دستشه داره حرف گوش میکنه هااا وگرنه عمرا تو حالت طبیعی بهش بگم بخند تا ازت عکس بگیرم گوش بده!میترسه گوشیو ازش بگیرم هر کاری بگم بکن میکنه
اینم باب اسفنجی و پاتریک بی نوا که کیان بردشون حموم و ی صفایی بهشون داد
مامانم اینا پس فردا میان هورااااااااااااااااااا