شکر گذاری از خدا
سلام شیرین عسلم
خوبی مامانی؟چه خبلااا؟سلامت باشی انشاالله.ما هم به لطف خدا خوبیم.
پسر نازم دیروز رفتم سونو گرافی.این سومین سونو بود که تا حالا رفتم.یه کوچولو نگران بودم که یه وقت خدایی نکرده مشکلی وجود نداشته باشه!آخه میدونی چیه؟دل مامانی خیلی کوچیکه هر کی منو میبینه میگه واااا تو الان تو هشت ماهی؟؟؟پس چرا شکم نداری!به خاطر همین من نگران بودم ولی دیروز که رفتم سونو دکتر گفت که وزنت خوبه و متوسطه.گفت وزن پسر قند عسل شما 1کیلو و 800گرمه.هورااااااا
خدایا شکرت که تا حالا همه چیز خوب بوده،خدایا تا آخرش مواظب پسرم باش.پروردگار من ،خودت میدونی که من طاقت اینکه خدایی نکرده پسرم کوچترین مشکلی داشته باشه ندارم .پس منو اینجوری امتحان نکنیااا! خدایا مواظب نینی خواهرمم باش که انشاالله به زودی به دنیا میاد.ممنونم خداااااااااااا
بله پسرم عرض میکردم خدمتتون خدا خیلی مهربونه حالا خودت بعدا میفهمی.
عزیزم امروز جمعه بود و بابایی طی یک عملیات انتحاری همه ی آشپز خونه رو ریخت به هم و کلی ما رو شرمنده کرد.واقعا دست بابایی درد نکنه که امروز خیلی زحمت کشیده.
پسر نازم دیگه کم کم باید خونه تکونی رو شروع کنیم و خونه رو واسه ورود شما آماده کنیم چه حالی میدههههههه
شما هم لطفا خوب بزرگ و قوی شو و ساکتو ببند که یه سفر طولانی در پیش داری.منو بابایی تمام سعیمون رو میکنیم که همسفرای خوبی برات باشیم و نمیذاریم بهت سخت بگذره انشاالله
خب گل پسرم من دیگه باید برم.مواظب خودت باش دوستت داریم یه عالمهههههههه خداحافظت باشه.بوس بوس