کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه سن داره

نی نی من و بابایی

سفر ما

پس از دو هفته بازگشت غرور آفرین خودم را به منزل تبریک عرض میـــــــــــنمایم خب از کجاش بگم؟ آهان ،روزی که همسری مارو رسوند فرودگاه، بچه های تیم ملی فوتبال رو اونجا دیدیم و یه عکس از پسری و همسری با آقای علی کریمی گرفتم.البته چون با گوشیم بود کیفیتش زیاد جالب نشد.شاید عکسو گذاشتم.نمیدونم شایدم نذاشتم چون همسری الان خوابه نمیدونم چون عکسش زشت شده اجازه میده عکسو بذارم یانه!الان نمیتونم قولی بدم بله بدون تاخیر( )سوار بر طیاره شدیم و رفتیم به سوی آغوش خانواده خدارو شکر تو راه کیان پسر خوبی بود و زیاد اذیت نکرد فقط با پاهاش هی صندلی جلویی رو فشار میداد و اون آقای بســــــــــیار صبور هم هر از گاهی بر میگشت و کیان رو نگاه میکرد یه ...
13 شهريور 1392

دارم میرم به بندر

 الان که این پست رو میذارم ساعت 4 ونیم بعد از ظهر میباشد. تا ساعاتی دیگه من و پسری به سمت دریای نیلگون همیــــــــــــــــــــــشه خلیج فارس پرواز میکنیم و با خانواده دیداری تازه مینماییم.دلم واسه همگی تنگ شدهههههه واسه اولین بار همه ی کارامو زود کردم و الان در خدمت شما هستم.پسری هم خوابه همسری هم رفته پمپرز بخره امیدوارم دوباره جای گل پسری عوض میشه بد اخلاق و نق نقو نشه ووووی فقط مثل همیشه استرس هواپیما رو دارم دست حق به همراهمون     ...
21 مرداد 1392

هوا بس ناجوانمردانه گـــــــــــــرم است!

خــــــــــــــــــــــــــــــــــدا جون یه سوال؟ بپرسم؟یا نپرسم؟خدا یه وقت ناراحت نشی منو سوکسم کنی امشب؟ میخواستم بپرسم نمیشد زحمت آب و هوا رو یه جوری میکشیدی که همیشه متعادل بود؟نه خیلی سررررد نه خیلی گرممم؟ وقتی زمستون بود، از سوز و سرما مینالیدیم و میگفتیم کی هوا گرم میشه؟حالا که هوا گرمه و در حال ذوب شدن هستیم میگیم کی هوا سرد میشه؟ اینم از شانس ماست پسرم!همه میگن این اولین سالیه که انقدرررر اصفهان هوا گرم شده!درست مثل زمستون که همه میگفتن این اولین سالیه که انقدررر  هوا سرد شده! جالب اینجاست که تاحالا اصفهان سابقه زلزله هم نداشته،ولی به یمن قدم من اردیبهشت ماه بود فکر کنم، که زلزله اومد و همه اینجوری شدن  و گف...
15 مرداد 1392

عکسای جامونده!

یه سری عکس تو گوشیم جا مونده بود و چون رم ریدر خراب شده بود نتونستم تاحالا بذارم. حالا تو ادامه ی مطلب اون عکسارو میذارم      این عکس مال آخرین باریه که داشتیم از بندر برمیگشتیم تو هواپیما.کیان لالا کرده بود و اما این عکس!اینجا منو حمید نشسته بودیم کنار همو داشتیم حرف میزدیم که کیان هم اومد به ما پیوست و اینجوری لم داد به باباشو با دقت حرفای مارو گوش میداد یه بار که رفته بودیم هایپر واسه خرید،همسر جانمان در جلوی چشمان مبارک کیان خان دنت برداشت گذاشت تو سبد خرید!وکیان چنان جیغایی میکشید واسه دنت که همه مارو نگاه میکردن.هر کاری کردیم که گول بخوره یا به پاستیل و چیزای دیگه راضی بشه نشد که نشد! و نتیجه اش این...
5 مرداد 1392

سلام بر حسین:(

لعنت خدا بر یزید!!! امام حسین بمیرم برات که چی کشیدی تو صحرای کربلا.این روزا شدید رفتم تو فاز نفرین و ناسزا گفتن به این یزید خدا نیامرز! امسال ماه رمضون داره خیلی بهم سخت میگذره هم به خاطر گرما و هم شیطونی های آقا کیان.با مصیبت الان خوابوندمش خداروشکر چیزی تا اذان نمونده.2 ساعت دیگه افطاره خدایا شکرت که بهم انقدر اراده و توان دادی که با تمام سختیاش دارم روزه هامو میگیرم.خدایا شکرت که سعادت اینو دارم که مهمون سفره ات باشم.خدا جونی خودت میدونی با چه مشقتی روزه میگیرم پس باید هوامو داشته باشیااااااا از وقتی از تهران برگشتیم هی میخوام بیام بنویسم ولی نشد.امروز دیگه گفتم باید بشه! بلهههههههههه مامان کیان بالاخره پروانه دار شد و ایشال...
25 تير 1392

پسر با احساس من

از اینکه انقدر با احساسی خیلی خوشحالم چند ساعت پیش منو پسری داشتیم فیلم های کیان رو که تو لپ تاپ بود نگاه میکردیم.بعد رسیدیم به فیلم دو روزگی کیان که همه خونه ی ما جمع بودن و قرار بود آقا جون کیان تو گوشش اذان بگه.تا کیان همه رو با هم دید از خوشحالی هی میخندید و یکی یکی انگشتش رو میذاشت رو مامان جوناشو آقا جوناشو خاله ها و عمه ها و دایی جونش و هی میگفت اااااااا ، اااااااااا ینی اینا هم هستند و وقتی دانیال و پارسا پسر خاله هاشو دید واااای که چه ذوقی کرد و بعد هم اشک تو چشمام جمع شد و یهو زد زیر گریه!!!از گریه ی پسری منم گریم گرفت و بغلش کردم حتما تو هم مثل من دلتنگی پسرم... قربون اون اشکات برم نفسم که با این وجود که از خانواده ی من دوری ...
11 تير 1392

جشنواره ی تابستانه

سلام به همه ی دوستای خوبم. خواننده های روشن و خاموش.عرضی دارم خدمتتون: اون خواننده خاموشایی که میایین و بدون هیچ اثری از خودتتون مفت و مجانی روحیتون عوض میشه و میخندین حالا یه زحمتی دارم براتون آقا پسری ما تو جشنواره ی تابستانی نینی وبلاگ با موضوع نینی شکمو شرکت کرده.لطفا یه مرحمتی بفرمایین عدد 120 رو به شماره ی 20008080200 پیامک کنید اگه میخواین خوندن خاطرات ما حلال باشه پس رای بدین     ...
5 تير 1392